سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوندِ سبحان، شخصِ بی شرمِ گستاخِ بر گناهان را دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]

فغان
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:1بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:7365

آذین :: 84/6/28::  8:7 صبح

این متن رو 27/6/84 نوشتم اما بعلت پائین بودن سرعت نتونستم پست کنم!!!

فکر نمی کردم به این زودی باید از روز نبودنت بنویسم از روز رفتنت

فردا رفتی

و امروز باز من دیوانه ام ...

هرچند رفتی اما دو هفته بعد با نوازش برگشتی و من از آنجا احساس کردم که
 می توانم تو را داشته باشم

گرمتر ،دوستانه تر ،‌ عمیقتر ...

این هفته با انار به سراغت آمدم ،‌باز هم نیامدی

بگذریم ،چقدر زود رفتی

زنده بودن سخت است.

امروز چشمم ردت را در همه جای این زمین زد ،

همه جاهایی که یک روز قدم گذاشته بودی

می خواست حس بودنت را دوباره تجربه کند

یادم هست ؛3 ساله شدی .

 


آذین :: 84/6/21::  8:5 صبح

 

دارم به این فکر می کنم از او نوشتن دردی را دوا خواهد کرد ؟؟؟؟؟؟

اندکی بعد در مخیله ام زمزمه ای جریان می گیرد

گه بله اینقدر از او بنویس اینقدر از او بنویس

 تا  خودش هم خسته شود


آذین :: 84/6/8::  3:31 عصر

سلام

باز از تو می نویسم در حالی که موسیقی به گوشم

ببین چقدر ساده و موزون حرف های من را می گوید

خیلی ساده است یک معادله ساده

باز هم قهر کردی .... باز هم جواب نمی دی ؟؟؟؟؟

حق داری نه اینکه فکر کنی متوجه نیستم

اما مگه من آش خاله نیستم

من که میدونم شرایطت نسبت به خیلی های دیگه بهتره

تازه برام ازت خبر آوردن

پس چرا نمیای

بهم سر بزن ...

مگه هرشب ملتمسانه منتظرت نیستم؟؟؟؟؟؟؟؟

من از کسی گله ای ندارم

باید می رفتی که خوب رفتی ‏، مگه گفتم : نرو

اما قرار داشتیم. باید یه سری بزنی

باید ...

این ها رو به همه یاد دادی ، مشق شبمون کردی

خونمون همش شلوغ بود یادت رفت به همین زودی ؟؟؟؟؟؟

رطب خورده کی منع رطب کند

ببینم قرار نیست که من وظیفه ات رو یادآوری کنم ؟؟؟؟؟؟؟

اگه اینطور هر روز هزار بار یاد آوری می کنم

مگه نمی گن از هر دست بدی از همون دست می گیری

از وقتی رفتی کدوم روز به یادت نبودم ؟؟؟؟؟؟؟

پس چرا جوابم رو نمی دی

تو که بی انصاف نبودی ... یعنی بلد نبودی

من هنوزم منتظرتم اصلا تا ابد و دهر منتظرتم

تا هروقت که باشه

منم هستم

آذین :: 84/6/7::  12:29 عصر

سلام

چقدر داغی مثل همیشه

کنارت نشستم آروم آروم اشک میرزم

و فکر می کنم به اشک ریختنم

که از دلتنگی است ...

یا از دوری است یا از آنچه که تو می خواهی و نیستم

فکر کردم ... فکر کردم ... فکر کردم و اشک آمد و آمد و باز هم آهی و کم کم خشک شد

و من باز دستم خالی است و داغ

هنوز هم قهری

دیشب خیلی منتظر بودم

نیامدی ...

 ازت گله کنم ...

شاکی بشم ...

یا که نه ...

باز هم مدرا کنم و منتظرت باشم؟؟؟؟؟؟


آذین :: 84/6/5::  12:34 عصر

ای دوریت آزمون سخت زنده بگوری

چند روز شاید هم هفته هاست از روزش میگذره

باز رفتم کنارش باز هم یخ زد مرا

با من قهر کرده مدت هاست کنارم نمیشینه باهام حرف نمی زنه برام نقاشی نمی کشه

حس آدم هایی رو دارم که رشته الفطشون با آسمون پاره شده

همیشه فکر می کنم خدا اون بالاست تو آسمون رو یه تخت روون نشسته به همه سرک میشکه

شدم عینهو پری دائم در حال ذکر گفتن

بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا

بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را

........................

خدایا من رو اجابت کن

حالا او هم مرا تنها گذاشت رو رفت نه سلامی نه علیکی نه خدا حافظی

این نیز بگذرد ...


آذین :: 84/5/16::  8:22 صبح

دیشب با هم بودیم

من و او

اینقدر غرق بودم که نمی دانم زنگ ساعت را شنیدم یا نه

یا اینکه ساعت هم مثل من غرق شده بود

یا اینکه من و ساعت باهم غرق شده بودیم

ساعتم او را ندیده ولی وصفش را از من شنیده

یک ربع دیر بیدار شدن قابل جبران است

اما یک ربع با او نبودن

نه نه هرگز

معلوم نیست که دوباره کی سری به من بزند

وقتی میروم کنارش سنگش مرا یخ میزند

من در اتاقم  بیشتر دوست دارمش

بیشتر احساسش می کنم

الان باید ثمره هایش را بچیند همه چیز بدون او چقدرتلخ تر است


آذین :: 84/5/12::  10:44 صبح

(3)

چند روز پیش داشتم به برنامه ای تو جه می کردم که در مورد منجی که ظهور خواهد کرد بود

تو این بحث تمام کتب آسمانی نظیر تورات و انواع انجیل ها .و قرآن .... رو بررسی می کردند و آیاتی رو می خوندن که در مورد شرایط ونحوه زندگی بعد از ظهور منجی بود

در اونجا اشاره می شد که خرس با گاو چرا خواهد کرد ،کودکان با افعی بازی خواهند کرد، یا بچه شیرخوار دست در لانه مار خواهد کرد (منظور همون زندگی مسالمت آمیز و... )خوب که فکر کردم دیدم یک زندگی بسیار غنی شده به لحاظ فرهنگی آدم ها اوج درک و مهربانی و همه چیز از نظر فکری بسیار عالی ... خوب

با این شرایط بهشت چه معنایی خواهد داشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظر من تنها چیزی که بهشت را متفاوت خواهد کرد جاودانگی اون هست تازه اگر به این اعتقاد داشته باشیم که تمام دنیا از انرژی ساخته شده پس از نظر علمی انرژی در هر زمانی قابل تبدیل هست تازه باز هم نمیشه مطمئن بود که واقعا بهشت و جهنم جا.ودانه هست

واقعا اون دنیا ما سرنوشتمون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر جاودانه بودیم حوصلمون سر نمیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا مدتهاست درگیرم که هدف خلق چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا من آدم شدم مثلا چرا گاو نشدم یا اصلا چرا فرشته نشدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا او ، من نشد چرا من ، او نشدم ، چرا اومد چرا رفت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 


آذین :: 84/5/11::  7:41 صبح

الان که فکر می کنم از زمان تولد تا بحال دقیقه های یکسانی داشتم،دقیقه های بی دغدغه

دقیقه هایی که در عین اینکه فکر می کردی که خیلی مسئولیت داری در واقع هیچ چیزی نبود

نمی دونم شاید هم الان هم چیزی نباشند و مسلما هم نیستند

اما وقتی که او رفت

همه چیز جدیتر شد

همه چیز مسئولانه تر شد

هرچند که مدتی نگذشت که دوباره اومد

اما حالا که نگاه می کنم

به خودم می گم هی چقدر بزرگ شدی

اون نبودنش هم مثل بودنش پر بود از همه چیز زندگی...


آذین :: 84/5/10::  1:56 عصر

فغان جایست

که میخواهم از او بنویسم ... نه از او در واقع از او درون من

از اویی که سال های نه چندان زیاد با او زندگی کردم .... سالهایی نه چندان زیادتر با او زندگی می کنم...

او با من هست ... او در من هست ...
من اورا زندگی می کنم ...
من او را نفس می کشم ...

من او را می نویسم ...

من او را می کاوم در تما م هستی

روح هست؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایا من هم خلق کردم

(وقتی پرسیدم روح هست ، و ان یکاد از دیوار افتاد)

 

 


آذین :: 84/5/10::  8:16 صبح

همیشه فکر می کردم

شاید برای من هم جایی باشه که بعد از مدتها زاویه هایی از ذهنم را که نگفتم بازگو کنم ....

من که مثل رومن رولان نمی تونم کتاب بنویسم ، شاید هم بتونم !!!!!!!!!!

اما برای شروع وب لاگ خیلی خوب و دست یافتنی تر هست

میرم که داشته باشم یه وب لاگ نه چندان متفاوت را

باید بگویم ناگفتنی هایی را که در پس کلمات همچنان ناگفته خواهد ماند



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

7365

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
فغان
::لوگوی دوستان::

::وضعیت من در یاهو::
::اشتراک::