سلام
امروز خیلی دلم می خواست اینجا چیزی بنویسم اما سوژه ام نیامد ، بعد دیدم بد نیست یه حا لو هوای تازه ای بدم و خوب یه خاطره یادم اومد که دیدم بازم بد نیست بنویسم :
همیشه دوست داشم یه خرس پشمالوی بزرگ عروسکی هم قد خودم
که یه شکم بزرگ هم داشته باشه تا وقتی می خوابم عینهو بچه گربه برم تو بغلش
بعد که یکمی فکر می کنم می بینم واسه همین آرزو بود من از بچگی پتو هام هیچکدوم ملافه نداشته و از پتو های بدون پرز هم بدم میومد ..